از خودم به اسم پوتين جهالت
چقدرسرگذشت بي گذشتيست
اينجاهمه پوتين جهالت درپاي دارند.
چقدردنياي سختيست
همه درقعردوزخ جاي دارند
تلخي هاشيرين شدند
شيرينيها تلخ
من كجا قصه ام
اول يا كه انتها قصه ام
چشم هايم سرخ شده اند
دارند ميسوزند
انگاراشكهايم داغ است
گرگ كمين نشسته است درهمين حوالي؟
چوپان عقل/كجاست گوسفندان فكر؟؟؟
سگ گله كو؟
چوپان عقل
فقط يكبارهم شده دروغ نگو
گرگ كمين نشسته است؟
روي فرش؟..نه..زمين نشسته است.
بازدارد گريه ام ميگيرد
چقدرغم
چقدردوري
چقدرصبوري
چقدرريا
مگرمجبوري؟
اري مجبورم
چون كه ازهمه دورم
نه دور نيستم
دورهستند؟
انهايي كه هس قريب دارند
حس قريبشان انگاربا(قاف)نيست؟
با(غين)است.
كاش ميشد كمي مي انديشيدند؟
شايد الفباي(قاف)با(غين)عوض مي شد
به دوستان قريب من بگوييد
ديگرنيازي به اوردن دستمال نيست
بگوييد چشمه ي چشمانم خشكيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خشكيد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یکشنبه 8 آبان 1390 - 3:59:25 PM